حالا
دقیق
چهارصد و پنجاه و پنج روز می گذرد
از آخرین روز دیدار شما
و چهارصد و پنجاه روز
از بازگشت و آن واقعه ی تلخ و غم بار
اما امروز
دوباره راهی ام...
حالا
دقیق
چهارصد و پنجاه و پنج روز می گذرد
از آخرین روز دیدار شما
و چهارصد و پنجاه روز
از بازگشت و آن واقعه ی تلخ و غم بار
اما امروز
دوباره راهی ام...
پس از به آتش کشیده شدن خیمه ها ، زنان و کودکان به بیرون دویدند. نامردی گوشواره ی امّ کلثوم را به غارت برد و در حالی که می گریست متوجه خلخال فاطمه دختر امام شد.دختر با تعجب پرسید: چرا گریه می کنی؟ مرد مهاجم گفت:چگونه نگریم در حالی که اموال دختر رسول خدا (ص) را غارت می کنم!!!
فاطمه با دیدن عطوفت او گفت:پس چنین مکن.
پس جواب داد : می ترسم که دیگری آن را بردارد!