دقیقاً یکم خرداد ماه سال گذشته بود که توی همین صفحه نوشتم (( می نویسم برای تاریخ))
چند روزیست که آفتاب میهمان شهر من است.
دیروز هواشناسی را چک کردم نوشته بود: هوا صاف تا کمی ابری!
انگار هواشناسی هم نمی دانست وقتی نام تو در میان باشد
دقیقاً یکم خرداد ماه سال گذشته بود که توی همین صفحه نوشتم (( می نویسم برای تاریخ))
چند روزیست که آفتاب میهمان شهر من است.
دیروز هواشناسی را چک کردم نوشته بود: هوا صاف تا کمی ابری!
انگار هواشناسی هم نمی دانست وقتی نام تو در میان باشد
من معلم هستم
هر شب از آینه ها می پرسم :
به کدامین شیوه ؟
وسعت یاد خدا را بکشانم به کلاس ؟
بچه ها را ببرم تا لب دریاچه ی عشق ؟
غرق دریای تفکر بکنم ؟
با تبسم یا اخم ؟
با یکی بود و نبود ؟
چه دوران خوبی داشتیم ؛
وقتی اول به خدا اشاره می کردیم
...و بعد صحبت می کردیم !
از دوم تا دوازدهم
من نام این دهه را گذاشته ام ...
...دهه ی تو ...
دوم اردیبهشت ماه روز پدر (کجایی ابالایتام؟)
ششم اردیبهشت ماه روز تولدت (آه... حاج حمید)
دوازدهم اردیبهشت ماه روز معلم (دلم برای کلاسهای درسَت تنگ شده ، برای آن دست در جیبت!)
راستی تولدتان مبارک
پ.ن: بیچاره دختر و پسرت ، چه کشیده اند در این دهه...
... و بیچاره من...!