یاردبستانی من

یاردبستانی من
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

مادرش زولبیا دوست داشت و پدرش بامیه

 نیم کیلو بامیه خرید و نیم کیلو زولبیا و رفت خانه،

در را باز کرد و رفت سمت آشپزخانه و وسایل سفره افطار را آماده کرد،

همه چیز را سر جایش گذاشت …

 زولبیا، بامیه، پنیر، نان، سبزی و گردو

 نشست سر سفره، دو قاب عکس را آورد !

 یکی کنار زولبیا و دیگری کنار بامیه

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱ ۲۶ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۱۶
داود صالحی

خوب یا بد ، هرچه باشد

عیبِ دلتنگیست این

من به هرکس میرود مشهد

حسادت میکنم

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۳۴
داود صالحی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۳۹
داود صالحی

باز آی باز آی هر آنچه هستی باز آی      گر کافر و گبر و بت پرستی باز آی

  این درگه ما درگه نومیدی نیست              صد بار اگر توبه شکستی باز آی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۰۳
داود صالحی
قائم باشک که بازی کردیم تو قائم شدی...
وما باشک پیدا نکردنت گرگ هایی که
 
هرچه گشتیم پیدایت نکردیم 
چشم گذاشتیم به روی نبودنت و هی ...
ماندیم وشمردیم ....

اما باز هم پیدایت نکردیم 
آقا این گرگ ها دیگر گرسنه نیستند 
از فرط نبودنت رام شده اند

بازی را تمام کن بگذار...

پیدایت کنیم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۵ ، ۰۷:۲۶
داود صالحی