یاردبستانی من

یاردبستانی من
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۲۱ ب.ظ

خدانگهدار بچّه ها

اگر در خواب می دیدم غم روز جدایی را

به دل هرگز نمی کردم خیال آشنایی را

بچه ها ای دسته گلها یاسها

وقت آن آمد جدا گردیم ما

روزهامان مثل یک تندر گذشت

یک کبوتر در دلم پر زد گذشت

روزهای پرتلاش و رنگ رنگ

رفته اند امروز مثل یک فشنگ

تند و با سرعت، سریع و با شتاب

مثل پرواز پرستو مثل خواب

روز اول هیچ مانده یادتان؟

روز لبخند و سوال از نامتان؟

خداحافظ داداش نازنینم

الهی همیشه شادت ببینم

روز آخر شد و هنگام رفتن

نیاور بر لبت جز نام رفتن

گل مهرت توی قلبم شکفته

وفای تو توی رگهام نهفته

خداحافظ برادرهای نازم

نهالان بلند سرفرازم

خداحافظ عزیزان صمیمی

هم آوازان ویاران قدیمی

دو سه روزی در این کاشانه بودی

نه مهمان بلکه صاحبخانه بودی

نِمیره چهره خوبت ز یادم

به یادت هستم وهمواره شادم

خداحافظ جای سلام بچه ها

آخه دیگه تموم شده فرصت ها

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۲/۰۲/۲۸
داود صالحی

نظرات  (۲۵)

۱۱ دی ۹۳ ، ۲۱:۰۳ مذی گناه کار
استاد یادش بخیر پینگ پنگ می زدیم
خیلی پیشرفت کردم اینشالله یک روز نصیب بشه با هم بریم بازی کنیم
 
                                           -
                                          - -
                                         - - -
                                        - - - -
                                       - - - - -
                                      - - - - - - 
                                     --------------------------------------------------------------
این زندگی است با ما خدا حافظی می کند
امیدوارم حالا حالایی ها این جا باشه

جدایی اما ادر کنار هم بودن نیست....

در فکر یکدیگر بودن است.....

مطمئنم با وبلاگ هایی که بچه های این کلاس درست کردن،هرگز این روز های شیرین رو فراموش نمیکنن.

یاحق

سلام ممنون یهم سر زدین
خدا حافظ جای سلام استاد                      اخه دیگه تمام شده مدرسه ها
۰۸ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۳۱ اون کسى که روز خداحافظى سه بار باهاتون خداحافظى کرد
خیلى دوست داشتم روز آخر خداحافظى اصلا نمیومد 

اما اومد........با ارض پوزش،خداحافظ استاد
۰۷ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۴۹ مریم فروزان کیا
سلام و عرض ادب 
بسیار ممنونم از لطف شما 
چقدر خوشحالم که به واسطه اون متن می تونم حضور معنوی داشته باشم در جشن خداحافطی شما. 
افتخاریست برای من سلام مخصوص من رو به همه شاگردهای خوبتون برسونید. 
خوش به سعادتشون که چنین معلم دلسوز و مهربانی دارند که اینقدر به فکرشونه 
قدر اون نامه ها رو بدونید خط به خط اون نامه ها ردی از احساسات پاک و قلب های مهربونشون رو به همراه داره و به همین خاطر مقدسه 
حرفی که از دل برمیاد لاجرم بر دل هم می نشینه 
خیلی خوبه و به شما تبریک می گم 
یادم میاد خانوم تجار همیشه به ما می گفتن وقتی غمگینین ننویسید 
می گفتن نوشته هرکسی عکس برگردون همون فرده به خاطر همین اگر غمگین باشید حستون روی نوشتتون اثر می گذاره و مخاطبتون این حس رو دریافت می کنه 
و اصلا این خاصیت هنر 
هنر به صورت مستقیم از حس انسان به مخلوق هنرمند منتقل می شه 
به خاطر همین هم هست که هنر دوست داشتنیه در تمام شاخه ها ارزشمنده 
به شما تبریک می گم و این رو یادتون باشه بچه ها به واسطه احساسات پاکشون اگر کسی رو دوست داشته باشن یعنی اون فرد قلب خیلی بزرگی داره این باور منه 
امیدوارم مراسم خیلی خیلی خوبی در پیش رو داشته باشید 
بازهم به خاطر لطفی که به من و نوشته های من دارید سپاسگزارم.
۰۷ خرداد ۹۲ ، ۱۳:۱۳ مریم فروزان کیا
سلام و عرض ادب و احترام 
وای چه جالب من اصلا دقت نکرده بودم شما دبیر ادبیات باشید از این بابت پوزش می خوام به شخصه ارزش و احترام خاصی برای تمام دبیران واقعا زحمتکش ادبیات قائل هستم چون معتقدم وظیفه این گروه از از دبیران بسیار سنگین تر از سایر دبیران است 
دبیران ادبیات علاوه بر تدریس به احساسات و عواطف دانش آموزان هم اهمیت می دهند و همیشه به گونه ایی بوده که دانش آموزان به این دسته از دبیران زودتر و راحت تر اعتماد می کنند و همیشه شرین ترین خاطرات مختص دبیران ادبیات بوده چون به واسطه این درس روح لطیف و مهربانی دارند برای من که اینطور بوده من همیشه و به لطف خدای مهربان دبیران ادبیات خوبی داشتم و همیشه به نیکی و با خاطرات خوشی   ازشون یاد می کنم دبیرانی که همیشه اجازه می دادند به جای موضوعی که برای انشاء می دادند داستانی مرتبط با همون موضوع انشاء بنویسم و برای بچه ها بخونم 
درواقع نویسندگی من از همون کلاس دوم دبستان با انشاءهایی که برای بچه ها می نویشتم شروع شد انشاء هایی که به جای انشاء داستان بودند 
به شما تبریک می گم و خسته نباشید عرض می کنم سعادتی والا را خداوند به شما عطا فرموده 
از لطفی که به بنده دارید بسیار سپاسگزارم و دعوت شما برای من افتخاری بس ارزشمند می باشد 
با کمال میل دعوت شما را می پذیرم و برای فرا رسیدن روز جشن روزشماری می کنم و قول می دهم اگر عمری باقی بود حتما دلنوشته ایی مختص عنوان بسیار زیبای جشن شما برای آن روز بنویسم تا به یادگار بماند برایتان.
چه نویسندگانی کوچکی که از همین جشن های ساده در آینده به نویسندگانی بزرگ بدل خواهند شد. 
همتتان مستدام 
بازهم از لطف شما سپاسگزارم. 
موفق باشید.  
به به !!!!!!!!!!! 
چه سخت است این لحظات آخر!!!!!!!!
کاشکى هیچ وقت تمام نمى شد و به پایان نمى رسید!!!!!!!!
۰۶ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۰۱ بنیان مرصوص
سلام
بابا حرفه ای!!!!!
کم آوردیم ناجور
بیان رو تسخیر کردی
بگو چند وقتیه دیگه کسی به ما سر نمی زنه!!! چون شما اومدی بیان!!!
چشم روز چهارشنبه خدمت می رسیم

خداحافظی امروز برام خیلی سخت بود

نمی دونم چرا شما اینقدر راحت با بچه ها خداحافظی کردید

 

من و بعضی از بچه ها داشتیم  دق می کردیم ولی شما اصلا ناراحت نبودید

بچه ها می گفتن شاید...

شاید فردا بهتر باشه

آقا صالحی یه دنیادوستون دارم

چقدر زود تموم شد

الان که دارم مینویسم بیشتر از هر از همیشه دلم براتو ن تنگ شده

خداکنه دل شما هم برای ما تنگ بشه

دوستتون دارم

کاشکی اسم شما هم تو سرود بود

فردا می بینموتون

سلام,ممنون از حضورتون

خوشحالم که مطالب مفید واقع شده ...

راستش من هنوز اونقدرا در این مهارت قوی نیستم ... مخصوصا به صورت مجازی و در 

صحبت اول ... ولی در کل شناختی که من تونستم با خوندن چندتا از مطلباتون پیدا کنم

این بود که : مسلمأ شخص هنردوستی هستین و اینکه ملاحظه کار , به روابط 

اجتماعیتون اهمیت میدین,مهربون,احتمالا دلسوز , عاطفی,شاید کمی زودرنج ....

اینجوری که من فهمیدم شخصیت مثبتی دارید ... وبلاگتونم خیلی صمیمی و دوست 

داشتنیه ...امیدوارم که خیلی پرت و پلا نگفته باشم :)

پیروز و موفق باشید 

فقط دو روز مونده

چه کم!

فقط دو روز!!!

چه قدر زود گذشت انگار همین دیروز بود که...

خداحافظ معلم عزیزم

خداحافظ کلاس نازنینم

سلام
اومده بودم ولادت امام علی (ع) رو به شما تبریک بگم که با دیدن این پست یاد روزهای مدرسه وامتحان و دلتنگی روزهای آخر سال وبعد هم روزهای طولانی وکشدار تابستون افتادم .ولی خوب چاره ای نیست.این روزها هم میگذره مهم اینه که خاطره ی خوبی باقی بمونه.به هرحال ولادت امیر المومنین وروز پدر را به شما تبریک می گویم موفق باشید

خداحافظ ای شادی لحظه هایم

خداحافظ ای مهربان خیالم

خدا حافظ ای راز پنهان قلبم

خداحافظ ای شادمانی هر دم

خداحافظ ای اشک جاری ز چشمم

خداحافظ ای عشق پاک سرشتم

۰۲ خرداد ۹۲ ، ۱۹:۲۵ مریم فروزان کیا
سلام زائر بارانی کلبه دلی من 
ایام بر شما هم مبارک
خواهش می کنم شما بی اندازه به من لطف دارید 
من هم متقابلا از آشنایی با دبیر دلسوز و فعالی مثل شما خوشحال شدم 
خواهش می کنم لطف شماست خوشحالم که به واسطه نوشته ام افتخار حضور معنوی در کلاس درس شما رو پیدا کردم 
بله متوجه هستم اما دعواشون نکنین چون دانش آموز و شیطنت دو عضو جدانشدنی از هم هستند چه خاطراتی که از همین شیطنت ها متولد نشده و بعدها مونس ساعت هایی تنهایی ما نشده 
حضور در وبلاگ شما و بودن با دانش آموزان شما افتخاریست برای من سپاس از همه لطفی که به بنده دارید واقعا من رو شرمنده می فرمایید.
من هنوز هم خودم رو در عرصه نویسندگی شاگرد کوچکی می دونم که تشنه آموزش و یادگیری هستم و واقعا به داشتن معلم و استاد بزرگواری مثل خانوم تجار به خودم می بالم من همیشه فرزند و شاگرد ایشون بودم و هستم  
بزرگترین مزیت خانوم تجار برای من این بود که همیشه در کلاس درس اول از همه برای ما مادری دلسوز بودند و بعد معلم و این رابطه شاگردان رو با ایشون صمیمی تر می کرد من واقعا همیشه موفقیت خودم رو در عرصه نویسندگی البته اگر بوده باشم مدیون ایشون و آموزش های ایشون می دونم تا آخر عمر 
خاطرات بسیاری از ایشون دارم که مهمترینش اولین اونها بوده و هست و خواهد بود 
اولین برخورد ایشون با من با اینکه کوچکترین عضو کلاسشون بودم و تازه کار باعث شد من مصمم تر بشم و تلاشم رو صدچندان کنم ایشون من رو با آغوش باز در کلاس پذیرفتن و همیشه برای دست نوشته های من که بسیار ابتدایی بودن به اندازه دیگران وقت می گذاشتن اولین روز حضور در کلاس ایشون باعث شد من 11 سال تمام شاگرد ثابت و به قول خودشون ته تغاری کلاسشون بمونم 
به خاطر همین به شیرینی ازشون یاد می کنم و هیچ وقت نمی تونم فراموششون کنم  من خیلی بهشون مدیونم 
می دونید معتقدم رفتار دیگران با ما بازتاب برخورد خود ماست برای همین خیلی سعی می کنم اثر گذار باشم و دیگران به شیرینی ازم یاد کنن و این هم یکی دگیه از درس های استاد عزیزم خانوم تجار بود که به ما دادن. 
خواهش می کنم وظیفه بود و من هم از حضور شما در کلبه دلی من بسیار خرسند شدم
حتما از کلاس فردا برام بگین بی صبرانه منتظر شندینش هستم سلام من رو هم به شاگردانتون برسونید[گل]
۰۲ خرداد ۹۲ ، ۱۷:۴۷ مریم فروزان کیا - تبیان
سلام زائر بارانی 
به کلبه دلی من خوش اومدید 
سپاس از لطف شما خوشحالم که دلنوشته من مورد توجه شما خوانندگان عزیز تبیانی قرار گرفته و اونقدر ارزش داشته تا به اینجا بیاید 
به کلبه دلی من 
بله من مریم فروزان کیا نویسنده بخشی از مطالب سایت تبیان هستم 
خواهش می کنم باعث افتخار منه و اصلا برای اجرا در مراسم پایانی سال تحصیلی نوشته شده 
بله من برای بچه ها ارزش خاصی قائل هستم و خیلی دوستشون دارم به خاطر همین سعی می کنم وقتی براشون می نویسم خودم را جای اون ها بگذارم و از دریچه و زاویه دید اون ها به دنیا نگاه کنم به احساساتشون اهمیت بدم و دنیا رو از دید اونا ببینم 
بچه ها لبخند خدا هستند دیدشون مقدسه و باید بهش احترام گذاشت 
خوشحالم که شما متوجه این موضوع شدید 
جدایی در هر حالتی سخته به خصوص جدایی پایان سال تحصیلی هم برای بچه ها و هم برای دبیران 
استاد من خانوم راضیه تجار همیشه یک حرفی رو برای ما تکرار می کردند می گفتند کسانی که می نویسن خالق هستند و خلقت یکی از صفات خداونده که به بندگان خاصش عطا می کنه 
هنرمندان خالق هستند و برای من جایگاه ویژه ایی دارند در هر شاخه ایی که باشند از دیدگاه من مقدسند و قابل ستایش 
از آشنایی با شما بسیار خرسند شدم 
و بازهم از لطفی که به نوشته های من داشتید سپاسگزام 
معلم ها والدین دوم بچه ها هستند خوشحالم که به احساساتشون اهمیت می دید 
متنتون دلنشین بود و ساده 
بسیار زیبا بود دوران شیرین دبستانم و خاطرات بودن با دوستان و دبیران دوست داشتنی من رو زنده کرد 
دوران دبستان من بهترین دوران تحصیلم بود دورانی که هیچ وقت شیرینش تکرار نشد 
واقعا زیبا بود 
امیدوارم همیشه موفق و سربلند باشید [گل]
۰۲ خرداد ۹۲ ، ۱۲:۲۳ امین پرکار

سلام                  

ببخشید چند وقتیه نظر نذاشتم

هنوز یادم که برامون شعرگفتیدوروزبه روز به  ما عادت  کردید ولی دیگه وقت خداحافظیه

امید وارم هرچه زودتر فرمول اول روبیک رابا تلاش ما یاد بگیرید.                   

سلام

خوش به حالدانش آموزهای شما

ای کاش من هم در دوران مدرسه معلم خوبی مثل شما داشتم

 

۰۱ خرداد ۹۲ ، ۱۹:۰۲ فرزند انتظار

سلام واقعا خودمم نمیدونم چرا با اون لحن تند نوشتم. اصلا متوجه نشده بودم و وقتی که خودم نظرمو خوندم فهمیدم چجوری بوده. بله دستکاری هم شد. خب انتقاد کردن منم گوش کردم البته نمیخواستم تغییر بدم آخه منکه نویسندش نبودم در نتیجه نباید هم چیزیشو تغییر بدم. این متن رو از طریق یه سری همایش تهیه کردم. ولی خب وقتی دیدم بچه ها میخوان تغییر بدم منم این کارو کردم. گرچه انتقاد زیاد بود اما خب پشیمون نشدم. ادامشو میذارم.

۳۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۳:۳۰ فرزند انتظار
سلام من جنبه ی انتقاد دارم لازم نیست بعدش اون حرفا رو بزنید. ببخشیدا آقا معلم مثل بچه ها با من رفتار میکنید حس کردم ترسیدید دلخور شم. درضمن من اصلا دقیق متنو نخوندم چون دیشب هول هولکی گذاشتم ثانیا محض اطلاع بعضیا پست بعدی دو هفته دیگه رو وبه. شایدم کمتر.
۳۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۸:۱۰ اون کسی که خیلی شما رو دوست داره

من که درک می کنم جدایی چه معنی تلخی داره

 

ولی بقیرو نمی دونم

 

این شعر مرا به یاد معلمان مهربانم می اندازد
۳۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۰:۲۶ فرزند انتظار
سلاااااااااااااااااااام پارسال دوست امسال آشنا راه گم کردم . حال شما داداش؟ چه خبرا؟ دیگه به غیرتم بر خورد. مطلب گذاشتم. به قول بچه ها آپمممممممممممم. خیلی هم قشنگه. البته به درد خودم که نمیخوره ولی به درد شما که متاهل هستین چرا. راستی با این عکسای قشنگتون بازم دل مارو بردین. ممنون
سلام آقا معلم
بله خودمم خیلی خوشم اومد از قالبم آخه یه جورایی فضایی متفاوت داشت.
خوش حالم که تونستم با مطالبم خواننده رو جذب کنم.
نه هیچ کدوم از مطالب از خودم نیست یعنی نویسنده اون شعر من نیستم یکی از دوستان لطف داشتن و دادن که من بذارم وبم. می تونید با اسم رضا بذارید توی وبتون. مال آقا رضا هستش ایشون لطف کردن و دادن بنده بذارم وبم.
در ضمن اگه اشکالی نداره شما رو لینک کنم؟
وبتون حال و هوای خوبی داره. بگید با چه اسمی لینکتون کنم....
مرسی از حضورتون.

سلام
ممنون از حضور سبزتان
از آشنایی با وبنون بسیار خوشحالم . وب پر محتوایی دارید
درود بر شما

بازم تشریف بیاورید لینک و نظر یادتون نره

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی