جمعه, ۱۸ تیر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۵ ق.ظ
صحن آهوها
جبریل می آید دمادم از فراسوها
بارش سبکتر میشود در
این هیاهوها
در بست طوسی و طبرسی مست خواهد شد
شب ها میان عطروبوی
ناب شب بو ها
دیدم که مردی نذر
کرده تا بیاید از
پایین خیابان تا ضریحت روی زانوها
هر زائر تو آسمانی میشود اینجا
در صحن آزادی، رها مثل پرستوها
بعد از نشستن روی
گلهای حرم اصلا
زنبور هم میلی ندارد
سمت کندوها
نذری زن ها میشود خرج
ضریح تو
به به! چه کاری داده
ای دست النگوها
پای تبرک بردن از خاک
گوهرشادت
دعوا شده مابین قالی
ها و جاروها
قطعا لقد کان لکم را
میشوی تفسیر
هر آینه همچون رسولی
خیر الگوها
یکروز با طرح دو چشمت
میشود تأسیس
یک صحن هم با اسم و رسم صحن آهوها
۹۵/۰۴/۱۸