چهارشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۱۶ ق.ظ
زولبیا و بامیه
مادرش زولبیا دوست داشت و پدرش بامیه …
نیم کیلو بامیه خرید و نیم کیلو زولبیا و رفت خانه،
در را باز کرد و رفت سمت آشپزخانه و وسایل سفره افطار را آماده کرد،
همه چیز را سر جایش گذاشت …
زولبیا، بامیه، پنیر، نان، سبزی و گردو …
نشست سر سفره، دو قاب عکس را آورد !
یکی کنار زولبیا و دیگری کنار بامیه…
۹۵/۰۳/۲۶