يكشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۲:۳۰ ب.ظ
دو کلام حرف حساب!
آن هنگام که مادرت پیرتر میشود؛
و چشم های گرانبها و با ایمان او،زندگی را آنگونه که [زمانی
میدید ] نمی بینند؛زمانیکه
پاهایش فرسوده میگردند و برای گام برداشتن نمیتوانند او را یاری دهند؛
در آن هنگام بازوانت را برای یاری او به کار گیر،با خوشی و سرمستی از او نگاهبانی کن ...
زمانی که اندوهگین است،بر توست که تا آخرین گام او
را همراهی کنی،
اگر ازتو چیزی میپرسد او را پاسخگو باش
و اگر دوباره پرسید باز هم پاسخگو باش،
واگر دگربار پرسید دگربار پاسخش گو،
نه از روی ناشکیبایی،بلکه با آرامشی مهربانانه.واگر تورا به درستی درنمی
یابد،شادمانه همهچیز را برای او بازگو.
ساعتی فرا
میرسد،
ساعتی تلخ،که دهان او دیگر هیچ درخواستی را بیان نمیکند ...
۹۵/۰۱/۰۸