جمعه, ۱ شهریور ۱۳۹۲، ۰۱:۱۰ ق.ظ
اعترافی دیگر
سلام به همه دوستان خوب کلاس دوستی
به پیشنهاد عزیزِ بزرگواری اعتراف نامه هام رو دوباره براتون راه اندازی کردم به شرط اینکه نگی خودم می دونستم و...
یادتونه باهم رفته بودیم پارک چیتگر برای دوچرخه سواری
یادتونه قرار شد بعد بازی آقا میلادی شما ها رو ببره یه گوشه جمع کنه و باهاتون صحبت کنه
و حتما یادتونه که من و آقا خاکی هم در یک چشم به هم زدن غیبمون زد!
(البته شایدم یادتون نباشه چون ما سعی کردیم خیلی حرفه ای ب.پ.ی.چ.و.ن.ی.م)
فکر می کنید کجا رفته بودیم ؟ و یواشکی داشتیم چیکار می کردیم؟
من...
...وآقای خاکی
وای جاتون خالی چه خوش مزه بود!
(البته ناگفته نماند آقا میلادی هم قبل از ما از خجالت شکمش در اومده بود، درست همون موقع که من و آقا خاکی داشتیم برای شماها صحبت می کردیم)
منتظر بقیه اعتراف ها باشید!
ما اینیم دیگــــــــــــــه...
۹۲/۰۶/۰۱
وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای