سلام نمیدونم خواست خدا بود یا اتفاقی شد ولی فعلا مهمون اومده برام و درگیرم . اما خب داغ دلمو که آروم نمیکنه. خیلی داغونم. نمیدونم چجوری اوضاع رو درست کنم. حس میکنم دیگه فرصتی نیست . بدجور شکستم بدجور. حالا چیکار کنم.حوصله ی اینجا رو هم ندارم
سلام علیک شهید زنده بابا عکس و خاطرات گذشته را رو نکن حاجی شهدا«صالحی» شرمنده ایم واقعا شرمنده بنده چهارشنبه یه مصاحبه دارم به همین دلیل نمی تونم خدمت برسم دستور جلسه را بفرمایید دور کاری می کنم