جمعه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۲، ۰۵:۱۹ ب.ظ
چقدر بچه بودم بچگی هام
یادش بخیر روزهای خوب درس مدرسه
خوش به حال بچه مدرسه ای ها!!! همه غم وغصه شون نوشتن دوخط بیشتر مشق تو خونه است یا اینکه معلموشون از توی لیست بیست سی نفره کلاس ناغافل بره سراغ شماره ی لیستشو و بعدشم ...
و این اوج بد بختی و بدشانسیه!!!
بچه که بودم توی شعر مجدالدین میرفخرایی (( گلچین گیلانی )) بارها خونده بودم:
“بشنو از من، کودک من
پیش چشم مرد فردا،
زندگانی – خواه تیره، خواه روشن -
هست زیبا، هست زیبا، هست زیبا.
اما می دونی همه ی درک من از تیرگی و روشنی همون جا مدادی آهن ربایی همکلاسی بود که هیچ وقت هم نصیبم نشد.
روزهام مثل برق و باد گذشتند.
می خوام از امروز هر وقت حوصله و فرصت ، هردو با هم رو داشتم یکی از خاطرات شیرین دوران درس و مدرسه ام رو براتون بنویسم.
۹۲/۰۱/۳۰