ناگهان یک فلش سر راهم
ناگهان دورتر دو گلدسته
راه من را به سمت آقا برد
راه این از زمانه هم خسته
ناگهان یک فلش سر راهم
ناگهان دورتر دو گلدسته
راه من را به سمت آقا برد
راه این از زمانه هم خسته
قدیم تر ها با کاسه های سقاخانه ات برو بیایی داشتیم
اما این لیوانهای یکبار مصرف را کجای دلم بگذارم