یاردبستانی من

یاردبستانی من
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
يكشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۰۶ ق.ظ

تو این شلوغی...

از سر جاده   راه افتاده    پای پیاده    یه دهاتی با همون لبا س ساده

داره میاد  برسه پنجره فولاد  بشینه روبرو گنبد  گوشه ی  صحن گوهرشاد

مثل هر شب دلم برات کفتره سلطان توی این شلوغی مارو یادت نره سلطان

دلشوره داره   قلبش پاره    لحظه شماره   زائر خسته ای که توی قطاره

توهرایستگاه میکشه ازجیگرش آه منتظرنشسته تاکه ساعت هشت بیاد ازراه

یکی شهریه مثل این مسافره           یکی چادر نشی از عشایره

همه ی حرم          پر زائره               هنوزم یه عده  توی راه اند

بنده نوازیت همه میگن محشره سلطان  تواین شلوغی مارو یادت نره سلطان

از همه سیره   بختش پیره   داره میمیره  غروب مریض خونه  بد دلگیره

هی فراق و  خواب ایون ورواق رو  بعد رویا باز می بینه در و دیوار اتاق رو

روی  تختش بازم با گریه می شینه     پخش مستقیم حرم رو می بینه

حجم زائرا        خیلی سنگینه    تازه هنوزم یه عده توی راه اند

آروم می گه این بنده ام نوکر سلطان توی این شلوغی مارو یادت نره سلطان

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۲/۰۸
داود صالحی

نظرات  (۲)

۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۲:۳۱ فرزند انتظار
سلام ببخشید نشد بهتون سر بزنم یه سر دارم هزار سودا. اره واقعا این امتحانات شده سوهان روح ما. نه خواب داریم نه خوراک. راستی الان داشتم عکسای هتک حرمت رو میدیدم. حالم بد شد. دلم میخواست مرده بودم اما نمیدیدم.
۰۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۰:۲۸ فرزند انتظار
آهان راستی این ماجرا هم خیلی جالبه. وقتی بهش فکر کردم مونده بودم. بهر حال من عکسو واقعا دوست دارم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی